امیدوار

ساخت وبلاگ
صدای اذان از مسجد محل بلند شد. داشتم لباس عروسکم را عوض می کردم. خاله سیما یک لباس سفید پفی برای عروسکم دوخته بود. می خواستم تنش کنم. با خودم گفتم که قبل از آن بروم یک سیب برای خودم بیاورم و بخورم. توی آشپزخانه مامان داشت کتلت درست می کرد. هنوز کارش تمام نشده بود که دیدم گاز را خاموش کرد.کفتم :« مامان! هنوز که سرخ شدن کتلت ها تموم نشده!» با عجله گفت :« اذان گفتن؛ باید نماز بخونم. بقیه کتلت ها رو بعدا سرخ می کنم.» و رفت تا وضو بگیرد. مامان بزرگ پشت میز آشپزخانه داشت سبزی پاک می کرد. دیدم که دعایی زیر لب خواند و در حالی که از پادرد می نالید از روی صندلی بلند شد.گفتم :« مامان بزرگ! هنوز یه کم از سبزی ها مانده.» مامان بزرگ گفت :« مریم جون به کار باید بگیم وقت نماز است؛ نه این که به نماز بگیم وقت کار است. سال دیگه که به سن تکلیف رسیدی، باید نمازت رو سر وقت بخونی؛ مگه این که واقعا کار خیلی مهمی داشته باشی.»مامان بزرگ همین طور که می رفت طرف میز نماز، گفت :« مگه عطر اذان رو حس نمی کنی؟»یادم آمد که مامان گفته بود بروم از مغازه حاج آقای محمدی یک بطری دوغ بخرم. کلید در حیاط را برداشتم. مامان پول روی میز تلویزیون گذاشته بود. مغازه حاج آقای محمدی به ما نزدیک بود. وقتی به آنجا رسیدم، دیدم یک جعبه نوشابه جلوی در ورودی گذاشته شده است. توی مغازه سرک کشیدم. دیدم حاج آقا مشغول خواندن نماز است. کمی این پا و آن پا کردم تا نمازش تمام شود. بعد از من، دو نفر دیگر آمدند و همان جا ایستادند.حاج آقای محمدی بعد از این که نمازش را تمام کرد با خنده گفت :« ببخشین معطل شدین.» خانمی که بعد از من آمده بود خرید کند، گفت :« قبول باشه حاج آقا.» او هم گفت :« قبول حق.»حاج آقا رو به من گفت :« چی می خای مریم خانم؟» امیدوار...
ما را در سایت امیدوار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bordbar2a بازدید : 34 تاريخ : چهارشنبه 26 مهر 1402 ساعت: 16:34

حضرت مهدی (عج) در دعای « اللهم ارزقنا توفیق طاعه» و در فراز « و علی النساء بالحیا و العفه، بر زنان شرم و عفت عنایت کن.» را بیان می فرمایند، که در آن به دو وظیفه مهم زنان حیا و عفت است؛ اشاره نموده اند.

منبع : کانال تلویزیونی سمت خدا

امیدوار...
ما را در سایت امیدوار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bordbar2a بازدید : 37 تاريخ : چهارشنبه 26 مهر 1402 ساعت: 16:34

چهارشنبه نوزدهم مهر ۱۴۰۲

...  

واقعا « طوفان الافصی» خوشحالم کرد.

آفرین به مبارزان فلسطینی

امیدوار...
ما را در سایت امیدوار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bordbar2a بازدید : 28 تاريخ : چهارشنبه 26 مهر 1402 ساعت: 16:34

از علامه طبابایی سوال شد : چگونه در نماز حضور قلب پیدا کنیم؟

فرمود : زیاد سخن نگویید. پرگو نباشید.

منبع : از مهر افروخته، علی تهرانی، ص 88

منبع : کانال تلویزیونی سمت خدا

امیدوار...
ما را در سایت امیدوار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bordbar2a بازدید : 53 تاريخ : شنبه 1 مهر 1402 ساعت: 19:10

( به خاطر بیاورید) هنگامی را که ابراهیم به پدرش ( عمویش) « آذر» گفت :« آیا بت هایی را معبودان خود انتخاب می کنی؟! من، تو و قوم تو را در گمراهی آشکاری می بینم.» و این چنین، ملکوت آسمان ها و زمین ( و حکومت مطلقه خداوند بر آنها) را به ابراهیم نشان دادیم؛( تا به آن استدلال کند،) و اهل یقین گردد. هنگامی که ( تاریکی ) شب او را پوشانید، ستاره ای مشاهده کرد؛ گفت :« این خدای من است؟» اما هنگامی که غروب کرد، گفت :« غروب کنندگان را دوست ندارم.» و هنگامی که ماه را دید که (سینه افق را) می شکافد، گفت :« این خدای من است؟» اما هنگامی که (آن هم) غروب کرد، گفت :« اگر پروردگارم مرا راهنمایی نکند، مسلما از گروه گمراهان خواهم بود.» و هنگامی که خورشید را دید که (سینه افق را) می شکافت، گفت :« این خدای من است؟» این ( که از همه بزرگ تر است!») اما هنگامی که غروب کرد، گفت :« ای قوم من! من از شریک هایی که شما (برای خدا) می سازید، بیزارم. من روی خود را به سوی کسی کردم که آسمان ها وزمین را آفریده؛ من در ایمان خود خالصم؛ و از مشرکان نیستم.»آیات 74 - 78 سوره انعامتفسیر : در روایتی از امام رضا (ع) می خوانیم :« قوم ابراهیم (ع) سه دسته بودند : طایفه ای، ستاره زهره را می پرستیدند؛ گروهی ماه را و طایفه ای، خورشید را. پس از آن که ابراهیم (ع) از غاری که در آن پنهان شده بود، خارج شد ( و به این گروه های مشرک برخورد کرد شب هنگام که ستاره زهره را دید، گفت :« خدای من این است؛ اما در دل منکر آن بود و حقیقت را می دانست. پس هنگامی که زهره غروب کرد، گفت :« من غروب کنندگان را دوست ندارم؛ زیرا غروب کردن، از صفات چیزی است که به وجود می آید؛ نه صفت چیزی که همیشه هست.»پس هنگامی که ماه تابان را دید، گفت :« این خدای من است؛ ولی ب امیدوار...
ما را در سایت امیدوار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bordbar2a بازدید : 50 تاريخ : شنبه 1 مهر 1402 ساعت: 19:10